
حدود نیم ساعت که دارم مینویسم و پاک میکنم که یه دو خط از خودم اینجا بنویسم که هر کی خوند یه چیزی بفهمه. فعلا که چیزی به ذهنم نمیرسه؛ ولی خب فعلا برای خالی نبودن عریضه هم شده با علایقم شروع میکنم تا اگه بعدها قسمت شد، بیشتر از خودم و نحوه کار کردنم میگم.
اگر هم احیاناْ با من کار داشتید با شناسهی snhasani میتونید تقریبا همه جای اینترنت پیدام کنید. مثل جمیل، گیتهاب، تویتتر, تلگرام، لینکدین، اسکایپ و غیره.
علایق وبلاگ صاحاب
- هیجان
- حاصل از یادگیری یا ساختن چیزهای جدید با دستان و فکر خودم.
- اینترنت
- زیباترین و به درد بخورترین چیزی که به دست بشر خلق شده تا به امروز. درسته که توی سرزمینی هستم که حاکمانش ازش میترسن و پاشونو از روی خرخرهاش برنمیدارن؛ ولی همه اینها باعث نمیشه که من دوستش نداشته باشم و خرسند نباشم از اینکه توی عصر اینترنت به دنیا اومده و زندگی میکنم.
- وانیل (Native)
- نمیدونم این لغت وانیل از کجاشون این اجنبیها در آوردن، ولی خب منم باهاش حال میکنم (شاید به خاطر اینکه فرآیند تولید وانیل طبیعی خیلی طاقت فرساست) من روانی اینم که سطح abstract رو بشکنم و برم داخل این ماژولا و کلاس ملاسا تا ببینم یه سیستم چطوری کار میکنه. اصلا اگه کنترل دستم نباشه، افسردگی میگیرم. یه جورای هم حس اون اسکیمویی رو دارم که توی قطب یخ یه متری میشکونه برای گرفتن ماهی! برای همین سعی میکنم تا جایی که امکان داره در برخورد با فناوری های جدید قبل از هر چیز اول خوب بشکافمش؛ و دل و رودش رو بیارم پایین. بعد اگه آبمون توی یه جوی رفت، بریم رفیق گرمابه و گلستان هم بشیم. (پ.ن: مبرهنه که با سریع و نرم بودن در حین و بعد از اجرای سیستم هم رابطهی عمیقی دارم)
- جاوا اسکریپت
- من از نفرت به عشق رسیدم. هر چند این دور باطل توی این زبان فکر نکنم پایانی براش بشه متصور شد، ولی خب اولش نفرت بود، بعد جیکوئری اومد، عشق شد، دوباره نفرت شد و با nodejs دوباره عشق شد... (فعلا توی اون دوران عشقه).
- Front-End
- حالم ازش بهم میخوره، ولی خب نمیشه عاشقش نبود. من چالش دوست دارم. ایشونم پر از چالشن. هر روز هم زیاد تر میشه که کمتر نمیشه، چالشاشون. با این غول بی شاخ و دم اگه پایه باشید هر روز یه سوژه جدید دارید برای سردرد و یادگیری.
- سینما، تیاتر، ادبیات ...
- و کلا هرچیزی که به هنر ربط داشته باشه. ولی خب شدت علایقم به هنرهای نمایشی بیشتره. درام دوست هستم. البته سای فای هم جای خود داره. یه روزی امیدوارم نویسنده بشم :-)
- دووووووویدن
- دویه معمولی (آره خب، بدمینتون و فوتسالم کلا پایهام هر جا باشه. الان که فکر میکنم میبینم که با دوچرخه هم خیلی حال میکردم و میکنم).
- کوهنوردی
- رابطهام با این یکی از نوع لانگ دیستنسه. حالا اگه بخواهم از کمیت و کیفیت کوه عزیز بگذرم، نمیتونم از وجود یار و یاورانی که نیازمند همراهیشون هستم، بگذرم. این دومی، جزء پارامترهایی که قربونش برم، هیچ وقت درست فرستاده نشده به کلاس کوهنوردیم؛ حداقل تا به امروز. ولی خب، آدمی به امید زنده است دیگه ...